چالش زیارت (8)
فکر کن!
همین کبوتـــــری که امروز روی گنبد پریده، دقایقی را هم بر روی کپـَــرهای داغ بیابانهای جنوب نشسته است.
و کنــج هر کپــــری، قاب عکسی از زائری را گذاشته که برای اولین بار، به میهمانی امام رضا (ع) دعوت شده است.
و کبوتـــــر حالا، واژهها را به جان خلوت دخترانه اش ریخته است: کپـــر . آرزو . جـــادّه . گنبد . زیـــــارت . حــــــــرم .
وه که عجب شیرین است.
تـو، بعد از یک سال، بهترین دانشآموزان مستعد روستا را گلچین کردهای تا به اردوی علمی آموزشی مشهد بیایند.
و تو چه میدانی که در دل او چه شور و غوغایی برپا بوده که آرزویش را به نقش درآورده است:
" یا علی بن موسی الرضا، ای کسی که از بندگان خوب خدا هستی، از تو میخواهم برایم دعا کنی که . . . "
اعجاز موالی را ببین، که اینجا بدون پرچم گنبد، بدون تشریفات، دلی برای عهد با امامش، اینسان، به تپش افتاده.
برهان لم و ان و منطق استدلال و جملات و قضایای حملیه و شرطیه منفصله و منقطعه را رها کن.
از جهادی نیز معجزه برمیآید!
-----------------------------------
* هنوز فرصت سهیم شدن در سفره این زیارت اولی های نخبه و آینده ساز رو دارید! اینجا کلیک کنید.
** خمینی نوشت: خود را از مردم پا و مستضعف و بی پناهی که تمامی عزت ما رهین منت و خدمت آنان است، و شهیدان و جانبازان و اسرا و مفقودین نیز از همین قشرند، دور نسازید.
*** عشق نوشت: ای چتر بلندت به سر بی سر و پاها / بیمثل ترین است گل نام شماها
آغاز کریمانهی هر وعده از این سو / آن سوی کــَـرمخانهی تو تا به کجاها
خالی نشده کوچهی احسان نگاهت / هر لحظه پر از سیل بروها و بیاها
هر وقت که بند آمده راه نفس شهر / یعنی دم در آمده آقای گداها .
درباره این سایت